8 دقیقه
در یک قسمت اخیر از برنامه پادکست «The Joe Rogan Experience»، مدیرعامل انویدیا، جنسن هوانگ یک عدم قطعیت برجسته را مطرح کرد: او اعتقاد دارد که عملاً هیچکس بهطور قطعی نمیداند سرانجام توسعهٔ هوش مصنوعی به کجا خواهد رسید. اظهارات او ترکیبی از احتیاط فنی، نگاه راهبردی و توجه به پیامدهای گسترده سیاسی و اقتصادی بود و موضوعاتی مانند امنیت ملی، سیاست اقتصادی و رقابت جهانی برای برتری در حوزهٔ هوش مصنوعی را در بر میگرفت.
چرا هوانگ میگوید آیندهٔ هوش مصنوعی غیرقابلپیشبینی است
وقتی جو روگان دربارهٔ نتیجهٔ نهاییِ گسترش هوش مصنوعی پرسید، هوانگ صریح پاسخ داد: او مطمئن نیست که بازی نهایی چگونه شکل میگیرد. «سؤال این است: در نهایت چه چیزی با آن مواجه خواهیم شد؟ من مطمئن نیستم و فکر نمیکنم هیچکس واقعاً جواب را بداند،» او گفت. این صداقت از سوی رهبر یکی از تأثیرگذارترین تولیدکنندگان چیپهای هوش مصنوعی نشان میدهد که حتی داخل صنعت، کارشناسان نیز با خطرات و فرصتهای نامشخص دستبهگریباناند.
هوانگ پیشنهاد داد که پیشرفتهای هوش مصنوعی بهاحتمال زیاد بهصورت تدریجی و انباشتی رخ خواهد داد نه در قالب یک جهش ناگهانی واحد؛ بدین معنا که توانمندیها به مرور و بهصورت تجمعی افزایش مییابند و نه در یک «لحظهٔ انفجار بزرگ» مشخص. این دیدگاه برای سیاستگذاران، شرکتها و سرمایهگذاران اهمیت دارد، زیرا افق زمانیِ تصمیمگیری، ارزیابی ریسک، ساختار مقررات و برنامهریزی سرمایهگذاری را تحت تأثیر قرار میدهد.
در سطح فنی، این چشمانداز به معنای تمرکز بر توسعهٔ مداوم در زمینههایی مانند معماری شبکههای عصبی، بهینهسازی نرمافزار برای پردازش سریعتر بر روی GPUها، و پیشرفتهای گامبهگام در دادهمحوری و روشهای آموزش است. برای مدیران ریسک و برنامهریزان سیاستگذاری، این یعنی آمادهسازی برای مجموعهای از سناریوها — از تحوّلات کمریسک تا تغییرات ساختاری بزرگ — بهجای انتظار کشیدن برای یک نقطهٔ عطف واحد.
مقایسههای تاریخی: پروژه منهتن، جنگ سرد و مسابقهٔ جدید فناوری
هوانگ رقابت بینالمللی بر سر فناوریهای نوظهور را با تلاشهای نمادین قرن بیستم مقایسه کرد. او رقابت فعلی برای تسلط بر حوزهٔ هوش مصنوعی و فناوریهای مرتبط را دارای طنینهایی از پروژهٔ منهتن و دوران جنگ سرد دانست — پروژههایی که در آنها برتری تکنولوژیک وزن راهبردی قاطع و تعیینکنندهای داشت.

«فناوری — چه در حوزهٔ اطلاعات، چه در حوزهٔ انرژی یا قابلیتهای نظامی — به شما یک اَبَرقدرت میبخشد،» هوانگ گفت. مفهومی که از این گفته برداشت میشود این است که هر نهادی یا کشوری که در فناوریهای کلیدی پیشرو باشد، نه تنها از مزایای اقتصادی بهرهمند میشود بلکه دارای اهرمهای ژئوپلیتیکی ملموس نیز خواهد شد؛ امری که بر دیپلماسی، تجارت بینالملل و توان تولیدی تأثیر میگذارد.
مقایسه با پروژههایی مانند پروژهٔ منهتن یا رقابت هستهای و فضایی نشان میدهد که فناوریهای پایهای میتوانند ساختار قدرت بینالمللی را بازتعریف کنند. از آن جمله میتوان به حوزههای زیر اشاره کرد: تولید چیپهای پیشرفته، زیرساختهای مرکزداده و شبکههای تحقیقاتی بینالمللی. در دنیای امروز، «زنجیرهٔ تامین نیمههادی» و «ظرفیت تولید GPU» از معیارهای قدرت ملی به شمار میآیند.
دربارهٔ امنیت ملی و نقش آمریکا
هوانگ و روگان هر دو رهبری آمریکا در حوزهٔ هوش مصنوعی را بهصورت یک مسئلهٔ امنیت ملی مطرح کردند. روگان استدلال کرد که پیشرو بودن در توسعهٔ هوش مصنوعی بهطور منطقی پیامدهای امنیتی در پی دارد و هوانگ با این دیدگاه موافقت نشان داد. این گفتگو نشاندهندهٔ اجماع رو به رشد در واشینگتن و سیلیکونولی است: رهبری فناوری صرفاً مسئلهٔ نوآوری نیست، بلکه به همان اندازه مربوط به دفاع، تابآوری و امنیت زیرساختهاست.
در عمل، این به معنای افزایش تعامل بین دولت، صنعت و مؤسسات تحقیقاتی است: برنامههای تأمین مالی دولتی مانند CHIPS Act، همکاریهای دفاعی (شامل پروژههای تحقیقاتی مشترک با پنتاگون و آژانسهای پژوهشی مانند DARPA)، و سیاستهای کنترل صادرات در زمینهٔ فناوریهای پیشرفته همگی نمونههایی از این همگراییاند. علاوه بر این، موضوعات مربوط به امنیت سایبری، حفاظت از دادهها و نظارت بر استفادهٔ نظامی یا مخربی از فناوریهای هوش مصنوعی نیز بهطور فزایندهای در اولویت قرار گرفتهاند.
برای کشورها، ایجاد تعادل بین باز بودن علمی که مزیت نوآوری را تقویت میکند و محافظت از فناوریهای حساس که میتواند به تهدیدات استراتژیک تبدیل شود، به یک چالش کلیدی تبدیل شده است. این تعادل، تعیینکنندهٔ سیاستگذاریهای آینده در حوزهٔ سیاست صنعتی، سرمایهگذاری در آموزش نیروی کار ماهر و توسعهٔ زیرساختهای محاسباتی خواهد بود.
هوانگ دربارهٔ ترامپ و سیاست صنعتی داخلی
در بخشی از مصاحبه که توجه زیادی را جلب کرد، هوانگ از رویکرد رئیسجمهور دونالد ترامپ در زمینهٔ فناوری و تولید ستایش کرد. او گفت میتوان «عشق به آمریکا» را در تصمیمات عملگرایانه و مستقیم ترامپ مشاهده کرد و از تلاشها برای بازگرداندن تولید به داخل کشور استقبال نمود.
هوانگ گفت: «ترامپ میخواهد مطمئن شود فناوریهای حیاتی کشور در داخل ایالات متحده ساخته میشوند و دوباره صنعتیسازی را پیش ببرد تا تولید و اشتغال تقویت شود.» از دید او، بازسازی زنجیرهٔ تأمین داخلی و ظرفیت تولیدی صنعتی یک حرکت راهبردی است که نهتنها به نوآوری کمک میکند بلکه در تقویت امنیت ملی نیز نقش دارد.
این رویکرد در چارچوب بحثهای وسیعتر دربارهٔ سیاست صنعتی، اعطای یارانهها یا مشوقهای مالی برای تولید داخل، ایجاد مشوقهای مالیاتی برای تحقیق و توسعه، و محدودیتهای صادراتی برای فناوریهای حساس قرار میگیرد. با این حال، تحلیلگران هشدار میدهند که سیاستهای صنعتی باید با دقت طراحی شوند تا از تمرکز بیشازحد سیاسی یا ایجاد موانع غیرضروری برای همکاری بینالمللی جلوگیری شود.
نکات کلیدی
- حتی رهبران برتر حوزهٔ هوش مصنوعی اعتراف میکنند که پیامدهای بلندمدت این فناوری نامشخص است.
- هوانگ رقابت جهانی در حوزهٔ هوش مصنوعی را بهمثابهٔ یک مسابقهٔ ژئوپلیتیکی با شباهتهای تاریخی میبیند.
- رهبری آمریکا و تقویت تولید داخلی بهعنوان مؤلفههایی حیاتی در امنیت ملی مطرح شدهاند.
- انتظار میرود پیشرفتهای هوش مصنوعی بهصورت تدریجی و انباشتی رخ دهد، نه در قالب یک دستاورد ناگهانی و منفرد.
مصاحبهٔ هوانگ ترکیبی کمنظیر از احتیاط فنی، چارچوببندی ژئوپلیتیکی و حمایت عمومی از سیاستهایی است که ظرفیت فناوری داخلی را در اولویت قرار میدهند. برای دنبالکنندگان حوزه—خواه آنان علاقهمند به چیپها و زیرساخت محاسباتی باشند، خواه پژوهشهای الگوریتمی یا پیامدهای ژئوپلیتیکی—اظهارات او یادآور این نکته است که دههٔ آیندهٔ هوش مصنوعی به همان اندازه که تحتتأثیر الگوریتمهاست، از جهتگیریهای راهبردی، سیاستگذاری و سرمایهگذاری نیز شکل خواهد گرفت.
از منظر فنی و صنعتی، چند نکتهٔ تکمیلی اهمیت دارند. نخست، پیشرفتهای مستمر در سختافزار (بهویژه طراحی چیپهای اختصاصی برای آموزش و استنتاج مدلهای بزرگ) و نرمافزار (بهبود کارایی آموزش، روشهای کممصرف یادگیری و ابزارهای مدیریت داده) همزمان نیازمند سرمایهگذاری بلندمدت و هماهنگی بین مراکز تحقیقاتی و تولیدکنندگان هستند. دوم، رشد مدلهای زبانی و سیستمهای مبتنی بر یادگیری عمیق به منابع عظیم محاسباتی و داده نیاز دارد؛ بنابراین کنترل دسترسی به زیرساخت و نیروی متخصص، خود بخشی از رقابت است.
از منظر سیاستی، دولتها باید بین تشویق نوآوری و وضع مقررات محافظهکارانهیی که از سوءاستفادههای احتمالی جلوگیری کند، تعادل برقرار کنند. ابزارهایی مانند نظارت ریسکمحور، ایجاد چارچوبهای شفاف برای ارزیابی اثرات اجتماعی و اقتصادی هوش مصنوعی، و تقویت آموزش و توسعه نیروی کار در رشتههای STEM از جمله مداخلات مؤثری هستند که میتوانند تابآوری ملی را افزایش دهند.
در جنبهٔ اقتصادی، شرکتها و سرمایهگذاران باید افقهای زمانی بلندتری در نظر بگیرند و سناریوهای مختلف از جمله تنظیمات شدیدتر مقرراتی یا تغییرات سریع در زنجیرهٔ تأمین جهانی را لحاظ کنند. بهعلاوه، همکاریهای بینالمللی و ائتلافهای فناوری میتواند راهی برای کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی باشد، البته مشروط بر اینکه اهداف امنیتی و منافع ملی بهدرستی مدیریت شوند.
در پایان، سخنان هوانگ یک هشدار و یک دستور کار در بر دارد: هشدار از بابت عدم قطعیت ذاتی و پیچیدگیهای پیش رو و دستور کار برای تمرکز بر توان تولیدی داخلی، ساخت زنجیرهٔ تأمین مقاوم، و تدوین سیاستهای راهبردی که نوآوری را تسهیل و ریسکها را کاهش دهد. آیندهٔ هوش مصنوعی نه یک مسیر واحد تعیینشده بلکه طیفی از ممکنهاست که با تصمیمهای انگیزشیِ امروزِ کسبوکارها و دولتها شکل خواهد گرفت.
منبع: smarti
ارسال نظر