هشدار UNDP: هوش مصنوعی می تواند نابرابری را تشدید کند

هشدار UNDP: هوش مصنوعی می تواند نابرابری را تشدید کند

نظرات

7 دقیقه

برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) زنگ خطر را به صدا درآورده است: اگر روند گسترش و استفاده از هوش مصنوعی بدون مدیریت و سیاست‌گذاری مناسب ادامه یابد، ممکن است دهه‌ها پیشرفت در کاهش فاصلهٔ توسعه بین کشورهای ثروتمند و فقیر را معکوس کند. گزارش تازهٔ UNDP هشدار می‌دهد که سرعت استقرار و پذیرش هوش مصنوعی، به‌ویژه در قالب سامانه‌های پردازشی و پلتفرم‌های ابری، این خطر را ایجاد می‌کند که یک «واگرایی بزرگ» جدید پدید آید؛ واگرایی‌ای که تنها با اقدام سریع و هدفمند در حوزه سیاست‌گذاری، آموزش مهارت‌ها و تقویت زیرساخت‌های دیجیتال قابل مهار است. این گزارش بر اهمیت همگرا کردن سرمایه‌گذاری در داده، محاسبات، آموزش نیروی انسانی و تنظیم‌گری فناوری برای تحقق توسعهٔ پایدار و کاهش نابرابری جهانی تأکید دارد.

چرا UNDP هشدار می‌دهد

گسترش هوش مصنوعی به‌صورت تدریجی و آهسته در طول سال‌ها رخ نمی‌دهد؛ بلکه در مقیاس جهانی ظرف ماه‌ها و حتی هفته‌ها رشد می‌کند و این شتاب هستهٔ مرکزی نگرانی UNDP را تشکیل می‌دهد. کشورها و بازیگرانی که از قبل دارای ظرفیت محاسباتی بالا، مهارت‌های دیجیتال گسترده و زیرساخت‌های حکمرانی داده و مقررات فناوری باشند، بیشترین سهم از مزایای اقتصادی هوش مصنوعی را خواهند برد. در مقابل، جوامعی که فاقد این پیش‌نیازها هستند، نه‌تنها از منافع اقتصادی عقب خواهند ماند، بلکه خطر عمیق‌تر شدن شکاف‌های توسعه‌ای آنها را تهدید می‌کند.

اقتصاددانان UNDP به‌صراحت می‌گویند که خطِ گسل اصلی در عصر هوش مصنوعی، «توانمندی» است: کشورهایی که در مهارت‌ها، آموزش نیروی کار، قابلیت‌های محاسباتی و زیرساخت داده سرمایه‌گذاری می‌کنند، به‌شدت پیش خواهند افتاد؛ در حالی که سایر کشورها در معرض رکود ساختاری و از دست دادن فرصت‌های رشد قرار می‌گیرند. به‌عبارت دیگر، روند طولانی همگرایی توسعه — جایی که اقتصادهای ضعیف‌تر به‌تدریج به سطح اقتصادهای قوی‌تر نزدیک می‌شدند — ممکن است جای خود را به یک واگرایی گسترده بدهد که در آن نابرابری بین کشورها و درون کشورها عمیق‌تر می‌شود. این چشم‌انداز نگران‌کننده پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد و نیازمند سیاست‌گذاری پیشگیرانه و سرمایه‌گذاری هدفمند است.

چه گروه‌هایی بیشترین آسیب را خواهند دید؟

گزارش به‌ویژه دو گروه را به‌عنوان آسیب‌پذیرترین ذی‌نفعان در برابر پیامدهای تقویت نابرابری ناشی از هوش مصنوعی برجسته می‌کند: زنان و جوانان. مشاغلی که به‌طور نامتناسب توسط زنان اشغال شده‌اند — مانند خدمات مراقبتی، خرده‌فروشی، بخش اداری و برخی وظایف خدماتی — تقریباً دو برابر بیشتر در معرض اتوماسیون و جایگزینی توسط هوش مصنوعی قرار دارند تا مشاغل غالباً مردانه در صنایع خاص. این هم‌زمانی جنسیتی و فناوری می‌تواند پیشرفت‌های حاصل‌شده در حقوق اقتصادی و مشارکت شغلی زنان را تضعیف کند و نابرابری جنسیتی را تشدید نماید.

از سوی دیگر، جوانان — و به‌ویژه گروه سنی حدود 22 تا 25 سال — با خطر کاهش فرصت‌های شغلی سطح ابتدایی مواجه‌اند؛ فرصت‌هایی که معمولاً مسیر ورود به بازار کار، کسب تجربه و توسعهٔ مهارت را فراهم می‌کنند. وقتی هوش مصنوعی و رباتیک توانایی انجام یا بازشکل‌دهی وظایف ورودی را دارند، مسیرهای سنتی پیشرفت شغلی برای نسل‌های جدید بسته می‌شود. این امر می‌تواند به تأخیر در تشکیل سرمایهٔ انسانی، افزایش بیکاری جوانان، و در بلندمدت به بحران‌های اجتماعی و سیاسی بینجامد مگر اینکه سیاست‌های فعال بازار کار، آموزش‌های هدفمند و شبکه‌های حمایتی طراحی و اجرا شوند.

آسیا ـ پاسیفیک: منطقه‌ای با تضادهای شدید

منطقه آسیا ـ پاسیفیک تصویری روشن از تضادهایی را که UNDP درباره‌شان هشدار داده نشان می‌دهد. این منطقه میزبان حدود 55 درصد جمعیت جهان است و در عین حال نمونه‌ای از توزیع نابرابر ظرفیت‌های فناورانه است: چین سهم قابل‌توجهی از پتنت‌ها و سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی را در اختیار دارد — گزارش‌ها حاکی از آن است که تقریباً 70 درصد پتنت‌های مرتبط با هوش مصنوعی در منطقه متعلق به چین است — در حالی که در همان منطقه میلیاردها نفر دسترسی مؤثر به ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی ندارند یا توانایی استفاده از آنها را ندارند؛ برآوردها نشان می‌دهد حدود 3.7 میلیارد نفر در گستره‌ای از کشورها در این منطقه از ابزارهای هوش مصنوعی بهره‌مند نیستند.

این شکاف اهمیت حیاتی دارد: اقتصادهای پیشرفته‌ای مانند سنگاپور و کره جنوبی به‌واسطهٔ افزایش بهره‌وری مبتنی بر هوش مصنوعی ده‌ها و شاید صدها میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی خود افزوده‌اند؛ در حالی که میلیون‌ها نفر در همین پهنه جغرافیایی بدون دسترسی پایه‌ای به اینترنت یا سواد دیجیتال باقی مانده‌اند و عملاً از موتورهای رشد آینده حذف شده‌اند. این تفاوت‌ها نه‌فقط به سطح فناوری مربوط می‌شود، بلکه بر توانمندی‌های نهادی، سیاست‌گذاری سرمایه‌گذاری، و ظرفیت‌های آموزشی نیز استوار است — عواملی که تعیین می‌کنند چه کشورها و گروه‌های اجتماعی از انقلاب هوش مصنوعی بهره ‌خواهند برد و چه کسانی کنار گذاشته می‌شوند.

گام‌های عملی برای جلوگیری از «واگرایی بزرگ»

برنامه توسعه سازمان ملل تأکید می‌کند که نابرابریِ بالقوهٔ ناشی از هوش مصنوعی امری محتوم نیست. با سیاست‌گذاری سریع، هدفمند و هماهنگ می‌توان هوش مصنوعی را به ابزاری برای تقویت شمول اجتماعی، بهبود خدمات عمومی و ارتقای کیفیت زندگی تبدیل کرد. تشخیص زودهنگام، سرمایه‌گذاری در زیرساخت و مهارت، و توسعهٔ چارچوب‌های حکمرانی می‌تواند فرصت‌هایی مانند تشخیص زودهنگام بیماری‌ها در مناطق دوردست، برنامه‌های سوادآموزی کارآمدتر و سیستم‌های غذایی هوشمندتر را به‌واقعیت تبدیل کند. در ادامه اولویت‌های سیاستی که گزارش توصیه می‌کند، به‌صورت مفصل‌تر آمده است:

  • سرمایه‌گذاری گسترده در مهارت‌های دیجیتال: ایجاد برنامه‌های آموزشی فنی و حرفه‌ای، برنامه‌های بازآموزی (reskilling) و ارتقای مهارت‌های تکمیلی (upskilling) برای کارگران در بخش‌های در معرض اتوماسیون. این سرمایه‌گذاری باید شامل طراحی دوره‌های آموزشی انعطاف‌پذیر، آموزش آنلاین ترکیبی، و برنامه‌های مخصوص زنان و جوانان باشد تا شکاف جنسیتی و نسلی در دسترسی به مهارت‌های هوش مصنوعی و علوم داده کاهش یابد.
  • گسترش دسترسی به پهنای باند ارزان و دستگاه‌های هوشمند: فراهم کردن اینترنت پرسرعت و مقرون‌به‌صرفه، ارتقای شبکه‌های دسترسی و تأمین دستگاه‌های دیجیتال در سطح خانوار و مدارس برای اینکه جوامع به طور مؤثر از ابزارها و خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی بهره‌مند شوند. این اقدام شامل سیاست‌های تعیین‌کننده قیمت، کمک‌های دولتی هدفمند و شراکت با بخش خصوصی برای توسعه زیرساخت است.
  • تقویت ظرفیت‌های محاسباتی عمومی و دسترسی به فضای ابری: فراهم کردن دسترسی دانشگاه‌ها، استارتاپ‌ها و نهادهای دولتی در کشورهای در حال توسعه به منابع محاسباتی، کلان‌داده و پلتفرم‌های ابری برای پژوهش، توسعه و استقرار راهکارهای هوش مصنوعی که به نیازهای محلی پاسخ دهند. ایجاد مراکز داده منطقه‌ای و برنامه‌های تسهیل‌کننده می‌تواند مانع تمرکز بیش از حد توان پردازشی در کشورهای ثروتمند شود.
  • ساختن چارچوب‌های حکمرانی برای اشتراک‌گذاری داده، حفاظت از حریم خصوصی و استفاده عادلانه از هوش مصنوعی: تدوین قوانین و استانداردهای شفاف درباره حریم خصوصی، مالکیت داده، شفافیت الگوریتمی و مسئولیت‌پذیری برای جلوگیری از تمرکز قدرت و سوءاستفاده. این چارچوب‌ها باید تضمین کنند که داده‌ها به‌صورت اخلاقی، امن و با احترام به حقوق بشر به‌اشتراک گذاشته شوند.
  • ترویج همکاری بین‌المللی و انتقال فناوری: تسهیل انتقال تکنولوژی، همکاری‌های منطقه‌ای و برنامه‌های کمک فنی میان کشورها و نهادهای بین‌المللی تا زمینهٔ توانمندسازی کشورها برای توسعه و بومی‌سازی راه‌حل‌های هوش مصنوعی فراهم شود و رقابت ناعادلانه در دسترسی به فناوری کاهش یابد.

در سطح عملی، نمونه‌های امیدوارکننده‌ای از کاربرد هوش مصنوعی در خدمات عمومی وجود دارد که نشان می‌دهد با طراحی و نظارت مناسب، این فناوری می‌تواند برای خیر عمومی به‌کار رود. پلتفرم مشارکت شهروندی بانکوک از هوش مصنوعی استفاده می‌کند تا بازخورد شهروندان را جمع‌آوری و در ارائه خدمات عمومی اولویت‌بندی نماید؛ این نوع به‌کارگیری می‌تواند فرآیند تصمیم‌گیری دولتی را پاسخگوتر و کارآمدتر سازد. در پکن، سامانه‌های مدیریت سیلاب مبتنی بر هوش مصنوعی داده‌های حسگرها، هواشناسی و شبکه‌های اجتماعی را ادغام می‌کنند تا واکنش در برابر رویدادهای فاجعه‌بار را بهبود بخشند و خسارات را کاهش دهند. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که اگر سفارش طراحی فناوری و سیاست‌گذاری عمومی همسو باشد، هوش مصنوعی می‌تواند نتایج عمومی مثبت تولید کند.

تصور کنید تشخیص سریع‌تر بیماری‌ها در کلینیک‌های روستایی با استفاده از مدل‌های یادگیری ماشینی که بر اساس داده‌های محلی آموزش دیده‌اند؛ یا سامانه‌های یادگیری تطبیقی که دانش‌آموزان را در محیط‌های خارج از کلاس آموزشی، مانند مناطق محروم یا مناطق دارای کمبود معلم، پشتیبانی می‌کنند. این امکانات نه‌تنها فناوری‌محورند بلکه نیازمند سرمایه‌گذاری در زیرساخت، آموزش معلمان و تدوین محتوای دیجیتال مناسب فرهنگی هستند. تنها با مشارکت هماهنگ دولت‌ها، سازمان‌های چندجانبه، جامعهٔ مدنی و بخش خصوصی می‌توان این چشم‌اندازها را به فرصت‌های واقعی تبدیل کرد.

زمان محدود است. گزارش UNDP به‌صراحت فراخوانی می‌دهد: هم‌اکنون اقدام کنید تا هوش مصنوعی به‌عنوان ابزاری برای کاهش نابرابری شکل گیرد، نه به‌عنوان شتاب‌دهنده‌ای برای عمیق‌تر شدن شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی. این اقدام شامل نظارت بر پیامدها، سنجش شاخص‌های عدالت دیجیتال، و ایجاد مکانیسم‌های بازخورد برای اصلاح سیاست‌ها به‌صورت پویا است. در نهایت، تضمین بهره‌مندی عادلانه از مزایای انقلاب هوش مصنوعی نیازمند تعهد بلندمدت به آموزش، زیرساخت، حکمرانی مسئولانه و همکاری بین‌المللی است.

منبع: smarti

ارسال نظر

نظرات

مطالب مرتبط