11 دقیقه
اپل اعلام کرده که یک نسخهٔ بازطراحیشده از سیری در سال ۲۰۲۶ بهعنوان بخشی از ابتکار Apple Intelligence عرضه خواهد شد. تیم کوک پیشرفت توسعه را «پیشرفت قابلتوجه» توصیف کرده و شرکت در تلاش است تا هوش زمینهمحور و سطحبرنامهای را به آیفون و macOS اضافه کند. این حرکت نشاندهنده تمرکز اپل روی هوش مصنوعی، حریم خصوصی محلی و یکپارچهسازی عملکردهای درونبرنامهای است که میتواند تجربه کاربری دستیار صوتی اپل را وارد مرحلهٔ جدیدی کند.
Siri 2.0: Tim Cook says it's on track for 2026
در تماس درآمدی سهماههٔ سوم ۲۰۲۵ شرکت، تیم کوک تأیید کرد که نسل بعدی سیری — که تحت نام Apple Intelligence بازبرندینگ شده — همچنان برای عرضه در سال ۲۰۲۶ برنامهریزی شده است. پیام او کوتاه و روشن بود: اپل بهسمت جلو پیش میرود و پیشرفتهای معنیداری حاصل شده است. این اعلان نشان میدهد اپل نه تنها به رقابت در حوزهٔ دستیارهای صوتی ادامه میدهد، بلکه میخواهد ویژگیهایی ارائه دهد که عملکردهای سنتیِ سیری را با قابلیتهای هوش مصنوعی مدرن و زمینهمحور ترکیب کند.
در این مسیر، تمرکز اپل بهویژه روی سه حوزهٔ کلیدی قرار گرفته است: اقدامات داخل برنامه (in-app actions)، درک زمینهٔ شخصی (personal context awareness) و آگاهی از آنچه روی صفحه نمایش است (on-screen awareness). این مجموعه قابلیتها هدفمند طراحی شده تا تجربهٔ تعاملی با دستگاههای iOS و macOS را طبیعیتر، سریعتر و مفیدتر کنند. همچنین اپل روی نکات امنیتی و حریم خصوصی کار کرده تا دادههای حساس کاربر بهصورت محلی و تحت کنترل دستگاه بماند.
What Apple plans to ship in Spring 2026
اپل انتظار دارد بسیاری از ویژگیهای Apple Intelligence در یک بهروزرسانی بهاری iOS عرضه شود (احتمالاً iOS 26.4). قابلیتهای اصلی که برجسته شدهاند شامل موارد زیر هستند و هر یک میتواند نقش مهمی در تبدیل سیری به یک دستیار هوشمندتر و کاربردیتر داشته باشد.
- In-app Actions — سیری قادر خواهد بود وظایف مبتنی بر زمینه را درون برنامههای پشتیبانیشده اجرا کند، مانند اضافه کردن آیتم به فهرست خرید، ارسال پیامها یا کنترل پخش صدا بهوسیلهٔ فرمان صوتی. این ویژگی «اعمال داخل برنامه» یعنی دستیار میتواند مستقیماً با APIهای برنامهها تعامل کند و فرمانهای کاربر را به عملیات ملموس در همان محیط نرمافزاری تبدیل نماید.
- Personal Context Awareness — دستیار از دادههای شخصی ذخیرهشده روی دستگاه برای ارائهٔ کمک سفارشی استفاده خواهد کرد؛ مثلاً جستجوی پیامها برای یافتن پیشنهاد پادکستی که قبلاً برای شما ارسال شده یا پیشنهاد زمانبندی براساس قرارهای تقویم شما. این نوع آگاهی زمینهای شخصی مهم است تا پیشنهادات و پاسخها مرتبطتر و مفیدتر شوند و همچنان کنترل و حفظ حریم خصوصی در دستگاه حفظ گردد.
- On-Screen Awareness — سیری قادر خواهد بود آنچه روی صفحه نمایش است را بخواند و بر اساس آن عمل کند، که امکان تعاملات طبیعیتر و شبیهعامل را فراهم میآورد. بهعنوان مثال، سیری میتواند محتواهای بازشده در یک صفحه وب را خلاصه کند، لینکها را استخراج کرده و بهصورت مستقیم عملیاتی مثل کپی، اشتراکگذاری یا ذخیرهٔ اطلاعات را انجام دهد.

macOS already offers a glimpse: Sky and third-party AI
برخی از این قابلیتها برای کاربران macOS از طریق Sky آشنا هستند؛ دستیار هوشمندی که در یک پنجرهٔ شناور اجرا میشود. Sky قادر است محتوای صفحه را درک کند، اعمال متقابل بین برنامهها انجام دهد (برای مثال، یک صفحه وب را خلاصه کند و آن خلاصه را از طریق Messages ارسال کند) و به کاربران اجازه میدهد اتوماسیونهای سفارشی بسازند. این نمونه نشان میدهد که ترکیب هوش مصنوعی با رابطهای کاربری سنتی دسکتاپ چه ظرفیتهایی دارد.
نکتهٔ قابلتوجه این است که OpenAI شرکت Software Applications Incorporated — سازندهٔ Sky — را خریداری کرده است که این نشاندهندهٔ علاقهٔ تجاری رو به رشد به ابزارهای هوش مصنوعی دسکتاپ است. اینگونه خریدها میتواند به ادغام بهتر مدلهای زبانی و قابلیتهای کاربردی در محیطهای تولیدی و مصرفی منجر شود و رقابت بین بازیگران بزرگ فناوری را تندتر سازد.
از منظر فنی، ابزارهایی مانند Sky نمونهای از نحوهٔ استفاده از مدلهای بزرگ زبانی (LLMs) برای وظایف درونبرنامهای و تسهیل تعاملات میانبرنامهای هستند. با اضافه شدن Apple Intelligence به iOS و macOS، کاربران میتوانند انتظار داشته باشند که تجربهٔ مشابه یا حتی یکپارچهتر را روی آیفون و آیپد نیز ببینند، جایی که محدودیتهای فضای نمایش و حریم خصوصی روی دستگاه باید بهدقت مدیریت شوند.
Model integration and open standards
فعلاً سیری تحت Apple Intelligence شامل یک یکپارچهسازی با ChatGPT از OpenAI است. وقتی از تیم کوک دربارهٔ پشتیبانی از مدلهای گستردهتر پرسیده شد، او گفت اپل قصد دارد «به مرور با افراد بیشتری یکپارچه شود»، که اشارهای به آیندهای با مدلهای شریک متعدد دارد. این رویکرد با روند کلی صنعت در جهت قابلیت همکاری و استانداردسازی مطابقت دارد، مانند Model Context Protocol (MCP) که توسط Anthropic پیشنهاد شده و هدفش اجازه دادنِ تعامل طبیعیتر بین برنامهها و مدلهای مختلف است.
ایجاد یک چارچوب باز یا پشتیبانی از چندین مدل از اهمیت استراتژیک برخوردار است: از یک سو انعطافپذیری برای کاربران و توسعهدهندگان را افزایش میدهد، و از سوی دیگر رقابت بین ارائهدهندگان مدل را تشویق میکند که معمولاً به نوآوری و بهبود کیفیت منجر میشود. با این حال، پذیرش مدلهای شخص ثالث نیازمند طراحی دقیقِ سیاستهای حریم خصوصی، مسئولیتپذیری و کنترل کیفیت برای جلوگیری از پاسخهای نادرست یا نامناسب است.
در عمل، ادغام مدلها به معنای ایجاد رابطهای برنامهنویسی قابل اعتماد، مدیریت دادههای زمینهای و فراهم کردن گزینههایی برای توسعهدهندگان برنامهها خواهد بود تا قابلیتهای سیری را در سطح برنامههای خود بهرهبرداری کنند. این مسأله همچنین به ایجاد استانداردهای بینپلتفرمی برای انتقال «زمینهٔ گفتگو» (conversation context) و سَبک تعامل کاربر با مدلها منجر خواهد شد.
Not all smooth sailing: performance and personnel challenges
راه اپل بدون چالش نیست. گزارشهایی در ماه اوت از بلومبرگ مشکلات مهندسی در جهت قابلاطمینانکردن رفتار سیری در سراسر برنامهها و در سناریوهای حساس مثل تراکنشهای بانکی را توصیف کردند. اینگونه مشکلات معمولاً ناشی از پیچیدگیهای تعامل بین مدلهای زبانی، APIهای مختلف برنامهها و نیاز به تضمین دقت و امنیت پاسخها هستند.
تغییرات در رهبری نیز پیچیدگیهای دیگری به همراه دارد: گفته میشود که Ke Yang، که برای مدتی کوتاه هدایت تیم Answers, Knowledge and Information (AKI) اپل را بر عهده داشت، به متا خواهد رفت — موضوعی که یادآور این است که ساختن هوش مصنوعی در مقیاس بزرگ همچنان یک رقابت مبتنی بر جذب و نگهداری نیروی انسانی متخصص است. خروج یا جابجایی مدیران ارشد میتواند روی سرعت و جهتگیری پروژه تأثیر بگذارد، هرچند اپل با سرمایهگذاری بلندمدت و تیمهای مهندسی قوی خود معمولاً توانسته است چنین چالشهایی را مدیریت کند.
علاوه بر مسائل فنی و نیروی انسانی، چالشهای قانونی و نظارتی نیز مهماند. اپل باید اطمینان دهد که ویژگیهای تازهاش مطابق با قوانین حفاظت داده در مناطق مختلف عمل میکند و همزمان استانداردهای امنیتی بالا را حفظ نماید. از منظر کاربران، شفافیت در چگونگی استفاده از دادهها و امکان کنترل کردن سطح دسترسی مدلها به اطلاعات شخصی حیاتی خواهد بود.
با وجود این موانع، چشمانداز کلی روشن است: اپل بر هوش زمینهمحور، اعمال روی سطح برنامه و پذیرش مدلهای شخص ثالث تاکید دارد. پیشبینی میشود در ماههای منتهی به عرضهٔ ۲۰۲۶ شاهد دمویهای ملموستر و اعلامیههای ادغام دقیقتری باشیم که نشاندهندهٔ کارکردهای عملی و محدودیتهای هر قابلیت خواهند بود.
در ادامه به برخی جزئیات فنی و پیامدهای عملی برای کاربران و توسعهدهندگان میپردازیم تا تصویر کاملتری از نحوهٔ تأثیر Apple Intelligence بر اکوسیستم اپل داشته باشید.
پیامدها برای توسعهدهندگان و اپها
اگر اپل به توسعهدهندگان اجازه دهد تا از APIهای Apple Intelligence برای افزودن عملکردهای درونبرنامهای بهره ببرند، این میتواند یک تغییر بازی در طراحی تجربهٔ کاربری (UX) ایجاد کند. توسعهدهندگان میتوانند از قابلیتهایی مانند درک محتوا و دستورات صوتی زمینهمحور استفاده کنند تا فرایندهای معمولی را سادهتر کنند: پر کردن خودکار فرمها، تولید خلاصهٔ محتوا برای مقالات یا ایمیلها، و تولید پیشنهادات هوشمند متناسب با رفتار کاربر.
در عمل، چنین APIهایی نیازمند مستندسازی دقیق، نمونهکد و چارچوبهای ارزیابی کیفیت خواهند بود تا توسعهدهندگان بتوانند با اطمینان از آنها استفاده کنند. علاوه بر این، ابزارهای تست و شبیهسازی برای ارزیابی عملکرد در شرایط مختلف (مثلاً متنهای دارای اصطلاحات فنی یا زبانهای محلی) اهمیت زیادی دارند.
حریم خصوصی و پردازش محلی
یکی از محورهای مهم در اعلامیههای اپل، پردازش محلی دادهها و حفظ حریم خصوصی کاربران است. اپل معمولاً تاکید دارد که دادههای حساس تا حد امکان روی دستگاه نگه داشته شوند و مدلها یا پردازشهای ابری تنها در موارد ضروری و با رضایت کاربر استفاده شوند. این رویکرد در ترکیب با رمزنگاری، کنترلهای شفاف حریم خصوصی و گزینههای مدیریت داده میتواند به اعتماد بیشتر کاربران بینجامد.
برای مثال، ویژگی Personal Context Awareness ممکن است از دادههای محلی مانند پیامها، تقویم یا مخاطبین برای ارائهٔ پیشنهادات استفاده کند؛ اما اپل باید روشهایی ارائه دهد تا کاربران انتخاب کنند چه نوع دادههایی برای چه منظورهایی قابلدسترسی باشند. شفافیت در سیاستهای استفاده و امکان حذف دادهها از مدلهای آموزشی یا حافظهٔ موقت نیز اهمیت خواهد داشت.
مقایسه با رقبا
رقابت در فضای دستیارهای هوشمند بسیار داغ است: گوگل با Google Assistant، مایکروسافت و شریکانش با ادغامهای بیزی از مدلهای بزرگ، و OpenAI نیز با ChatGPT و ادغامهای مختلف حضور دارند. مزیت نسبی اپل میتواند در کنترل سختافزاری-نرمافزاری (vertical integration)، تمرکز بر پردازش محلی و پایبندی به حریم خصوصی باشد. این مزایا میتوانند برای کاربرانی که امنیت و یکپارچگی تجربهٔ کاربری را ارزش مینهند، جذاب باشند.
در عین حال، قابلیت همکاری با مدلهای متعدد و باز بودن نسبت به استانداردهای صنعتی برای تبادل context میتواند اپل را از وضعیت انحصاریمحور خارج کرده و امکان نوآوری سریعتر را فراهم آورد. ترکیب این دو رویکرد — حفظ حریم خصوصی و بازبودن به مدلهای شریک — اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند مزیتی رقابتی برای اپل ایجاد کند.
جمعبندی و انتظارها تا ۲۰۲۶
در مجموع، تصویر کلی روشن است: اپل روی هوش زمینهمحور، اعمال سطحبرنامهای و توانایی همکاری با مدلهای شخص ثالث سرمایهگذاری میکند تا سیری را به دستیار هوشمندتری تبدیل کند. با وجود چالشهای مهندسی، مسائل نیروی انسانی و نیاز به رعایت حریم خصوصی، احتمالاً تا عرضهٔ رسمی در سال ۲۰۲۶ شاهد پیشنمایشها و اعلامیههای بیشتری خواهیم بود که نشاندهندهٔ موارد استفادهٔ عملی و محدودیتهای فعلی خواهند بود.
برای کاربران و توسعهدهندگان، این تکامل به معنی فرصتهای تازه برای ساخت تجربههای هوشمندتر، شخصیتر و عملیتر است؛ اما موفقیت نهایی بستگی به اجرای دقیق، شفافیت حریم خصوصی و کیفیت یکپارچهسازی بین مدل و برنامهها خواهد داشت. در ماهها و هفتههای آینده، دنبال کردن اخبار رسمی اپل و بررسی دمویهای عملی میتواند دیدگاه واقعیتری دربارهٔ آنچه Apple Intelligence و سیری ۲.۰ ارائه خواهند داد، فراهم آورد.
در نهایت، اگرچه مسیر پیشرو آسان نیست، اما رویکرد اپل به هوش مصنوعی — ترکیب فناوری پیشرفته با محوریت حریم خصوصی و کنترل کاربر — میتواند تجربهٔ دستیار صوتی را به سطحی تازه برساند و نشان دهد چگونه هوش مصنوعی میتواند در خدمت زندگی روزمرهٔ کاربران قرار گیرد بدون اینکه امنیت و حریم شخصی قربانی شوند.
منبع: wccftech
ارسال نظر