9 دقیقه
کد جدیدی که در یک نسخه بتای اندروید ChatGPT کشف شده نشان میدهد OpenAI بهصورت نهچندان آشکار در حال آزمایش نمایش تبلیغات هدفمند در نتایج جستجوی وب دستیار است. این کشف به قالبهای شبیه کارتهای خرید و چیدمانهای کاروسل اشاره میکند که ممکن است در کنار پاسخهایی که از اینترنت استخراج میشوند ظاهر شوند.
چه چیزی کد فاش میکند
یک پژوهشگر که نسخه 1.2025.329 را بررسی کرده، بخشهایی از کد را یافته است که به قالبهای تبلیغاتی جدید اشاره دارند؛ از جمله کارتهای محصول و فهرستهای قابل پیمایش. این عناصر نشان میدهند که احتمالاً OpenAI در حال آمادهسازی فرمتهایی برای تبلیغات است که در لایه جستجو (search layer) ChatGPT جای میگیرند و نه در پنل اصلی گفتگو. بهعبارت دیگر، وقتی دستیار نتایجی از وب ارائه میدهد، ممکن است کاربران همراه با آن کارتهای خرید، پنلهای اسپانسری یا ردیفهای محصول را هم ببینند.
کد همچنین به فیدهای محتوا مرتبط با فروشگاهها اشاره میکند؛ احتمالاً راهی برای کشیدن فهرست محصولات یا پیشنهادهای خرید به داخل پاسخهای دستیار. هرچند قطعات کد وجود زیرساخت برای تبلیغات مبتنی بر محصول را نشان میدهند، به نظر میرسد این قابلیت هنوز در مرحله آزمایشی اولیه قرار دارد و عمومی نشده است. OpenAI هیچ اعلام رسمی یا جدول زمانی برای انتشار ارائه نکرده است.
جزییات فنی اولیه
از منظر فنی، شواهد داخل فایلهای بتا معمولاً شامل شناسایی قالبهای UI، شناسههای ریسپانسیو و اشاره به APIهایی برای بارگذاری فیدها است. در این مورد، ارجاعها به «product cards»، «carousels» و «store content feeds» نشان میدهد که طراحان تجربه کاربری در حال پیادهسازی ویجتهایی هستند که میتوانند دادههای محصول را از منابع مختلف واکشی (fetch) و بهصورت ساختاریافته نمایش دهند. پیادهسازی چنین قابلیتی مستلزم سازوکارهایی برای امتیازدهی مرتبط بودن (relevance scoring)، ردیابی کلیکها و اندازهگیری تبدیل (conversion tracking) است که به منزله زیرساخت تبلیغاتی خواهد بود.
در عین حال، وجود این کدها لزوماً به معنی نهاییشدن یا انتشار آن نیست؛ بسیاری از قابلیتهایی که در بیلدهای داخلی ظاهر میشوند هرگز به محصول نهایی افزوده نمیشوند یا پس از بازخورد اولیه بازطراحی میگردند. با این وجود، کشف چنین اشارههایی معمولاً نشاندهنده مسیر فکری مهندسان و اولویتهای کسبوکاری است.
چرا این موضوع مهم است — و ممکن است چگونه بهنظر برسد
ChatGPT همین حالا هم میلیاردها درخواست روزانه را پردازش میکند و ترافیک ماهانه آن در مقیاس میلیاردها است. این مقیاس، این سرویس را به بستری طبیعی برای آزمون قالبهای تبلیغاتی تبدیل میکند که بر پایه نیت کاربر (user intent) شکل میگیرند. برخلاف تبلیغات سنتی مبتنی بر کلمه کلیدی، یک هوش مصنوعی مکالمهای میتواند از نحوه پرسش کاربر، سوالات پیگیری و مقایسهها سیگنالهای بسیار غنیتری استخراج کند. وقتی کاربر درباره قیمتها، مقایسهها یا راهنمای خرید سوال میپرسد، کارتهای خرید میتوانند بسیار مرتبطتر و بهموقعتر باشند.
مثال تجربه کاربری
تصور کنید کاربری میپرسد «بهترین لپتاپ برای تدوین ویدئو با بودجه حدود ۲۰۰۰ دلار کدام است؟» در سناریوی فعلی، ChatGPT ممکن است پاسخ جامعی بر پایه نقدها، مشخصات و پیشنهادات موجود در وب ارائه دهد. در حالت آزمایشی تبلیغاتی، در کنار پاسخ ممکن است کارتهایی نمایش داده شود که چند مدل پیشنهادی را همراه قیمت، فروشنده و امکان خرید مستقیم نشان میدهد. این کارتها میتوانند شامل لینکهای اسپانسری باشند یا محصولاتی را که بهشکل ارگانیک مرتبطاند نشان دهند؛ تفاوت در نوع برچسبگذاری و شفافیت برای کاربر اهمیت زیادی دارد.
چنین ادغام بصری میتواند مزایایی برای کاربر و تبلیغکننده داشته باشد: کاربر پاسخ و گزینههای خرید را همزمان میبیند و تبلیغکننده به مخاطبان هدفگذاریشده دسترسی مییابد. اما در ادامه به نکات و چالشهای مربوط به حفظ حریم خصوصی، شفافیت و نحوه هدفگذاری خواهیم پرداخت.

- محل قرارگیری تبلیغات: احتمالاً در لایه نتایج جستجو و نه در جریان اصلی گفتوگو.
- قالبهای مشاهدهشده در کد: کارتهای محصول، کاروسلها و فید محتوای فروشگاهی.
- هدفگذاری بالقوه: سیگنالهای مبتنی بر نیت و روند مکالمه، نه صرفاً کلمات کلیدی.
این دقت هدفگذاری، با این حال، سوالاتی را مطرح میکند. اگر تبلیغات براساس تاریخچه گفتگو و نیت استنباطشده انتخاب شوند، ممکن است کاربران ندانند دقیقاً چرا یک کارت اسپانسری خاص برایشان نمایش داده شده است. نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی و شفافیت در نتیجه برجسته خواهند شد: نحوه استفاده از دادهها، نحوه ارائه گزینهها و امکان غیرفعالسازی تبلیغات عواملی هستند که پذیرش عمومی را شکل میدهند.
مسائل حقوقی و حریم خصوصی
هر گونه استفاده از تاریخچه مکالمه یا سیگنالهای رفتاری برای هدفگذاری تبلیغاتی باید با قوانین حفظ حریم خصوصی سازگار باشد. در حوزههایی مانند اتحادیه اروپا (GDPR) یا ایالتهایی از آمریکا که مقررات حفاظت از داده دارند، نیاز به شفافیت و رضایت صریح کاربر بیشتر است. OpenAI در گذشته نیز بارها روی موضوعات مربوط به حفاظت دادهها و نحوه ذخیره و پردازش محتوای کاربران متمرکز شده است؛ افزوده شدن لایه تبلیغاتی این چالشها را پیچیدهتر میسازد و مستلزم سیاستهای روشنتر، گزینههای حریم خصوصی و مکانیزمهای کنترلی برای کاربران خواهد بود.
علاوه بر چارچوبهای قانونی، نگرانیهای اخلاقی نیز مطرح است: آیا نمایش پیشنهادات خرید ممکن است باعث تقویت سوگیریهای الگوریتمی، کاهش تنوع منابع یا ایجاد وابستگی به فروشندگان خاص شود؟ چگونه باید بین ارائه اطلاعات بیطرفانه و نمایش محتوای اسپانسری تعادل برقرار شود؟ اینها سوالاتی هستند که پاسخ به آنها نیاز به طرح سیاستی و شفافیت دارد.
پیامدهای تجاری و مدل کسبوکار
برای OpenAI و هر پلتفرم مشابهی، افزودن تبلیغات در لایه جستجو میتواند راهی برای تنوع درآمد و کاهش وابستگی به اشتراکهای پولی باشد. نسبت هزینه به بازده (ROI) تبلیغات مبتنی بر نیت معمولاً بالاتر از تبلیغات صرفاً مبتنی بر کلمهکلیدی است، چون کاربران در همان تعامل قصد خرید یا مقایسه دارند. از سوی دیگر، این حرکت پتانسیل ایجاد رقابت جدید با موتورهای جستجوی سنتی و بازارهای تجارت الکترونیک را نیز دارد؛ زیرا یک تجربه ترکیبی از پاسخ و خرید مستقیم میتواند جریان کار کاربر را کوتاهتر کند.
در سطح شریکان تجاری، فروشندگان و شبکههای تبلیغاتی ممکن است فرصتهایی برای ادغام دادهها، همکاری در فیدهای محصول یا ارائه تخفیفهای اختصاصی ببینند. اما برای رسیدن به این مرحله، نیاز به استانداردسازی فرمت دادهها، قراردادهای حقوقی و تضمین کیفیت آگهیها هست.
چالشهای فنی در پیادهسازی
پیادهسازی مبتنی بر نمایش کارت محصول و کاروسل در پاسخهای جستجو مستلزم مدیریت چند موضوع فنی است: یکپارچگی با منابع داده مختلف (marketplaces، سایتهای فروشگاهی، شبکههای تبلیغاتی)، هماهنگی لایه نمایش برای انواع دستگاهها (موبایل، دسکتاپ)، اندازهگیری عملکرد (CTR، نرخ تبدیل) و محدود کردن تأخیر در پاسخدهی. بهعلاوه، باید مکانیزمی برای تشخیص و علامتگذاری محتوای اسپانسری پیاده شود تا کاربران بدانند چه محتوایی پولی است و چه محتوایی ارگانیک یا مبتنی بر تحلیل مستقل.
از منظر زیرساختی، بار اضافی روی APIها و سیستمهای محاسباتی جهت پردازش و انتخاب پیشنهادهای مناسب افزایش مییابد. این موضوع میتواند هزینههای عملیاتی را بالا ببرد و نیازمند تحلیل هزینه-فایده در سطح مهندسی و محصول باشد.
مقایسه با روشهای تبلیغاتی موجود
تبلیغات داخل نتایج جستجوی ChatGPT میتواند از برخی جهتها شبیه تبلیغات داخل موتورهای جستجو مانند Google یا Bing باشد، اما تفاوتهای کلیدی دارد: در موتور جستجو، سیگنال عمدتاً کلمهکلیدی و تاریخچه جستجو است؛ در یک سامانه مکالمهای، سیگنال شامل ساختار مکالمه، پرسشهای پیگیری و زمینه طولانیمدت گفتگو نیز میشود. این به معنای هدفگذاری دقیقتر اما پیچیدگی بیشتر در شفافسازی دلایل نمایش آگهی است.
همچنین، پلتفرمهای دیگر مانند شبکههای اجتماعی از سیگنالهای رفتار کاربر استفاده میکنند؛ اما ترکیب «پاسخ مستقیم به سوال کاربر» و «گزینه خرید فوری» میتواند نوعی جدید از تجربه کاربری را رقم بزند که همزمان اطلاعات و تجارت الکترونیک را ادغام کند.
در نتیجه، رقبا ممکن است با توجه به این نوآوریها، رویکردهای جدیدی در هدفگذاری، پرداخت بر اساس عملکرد و ادغام API ارائه دهند تا سهم بازار را جابجا کنند.
نکاتی برای کاربران نهایی
اگر این قابلیت به اجرا درآید، کاربران باید از چند نکته آگاه باشند: اول اینکه ممکن است برخی نتایج همراه با گزینه خرید یا پیشنهادهای اسپانسری نمایش داده شوند؛ دوم اینکه باید گزینههایی برای خاموش کردن یا محدود کردن تبلیغات مبتنی بر تاریخچه گفتگو وجود داشته باشد؛ سوم اینکه شفافیت در برچسبگذاری تبلیغات و ارائه خلاصهای از اینکه چرا یک پیشنهاد نمایش داده شده، برای اعتمادسازی ضروری است.
کاربران حرفهای بازارها و خریداران آنلاین باید منتظر متدهایی برای مقایسه حین گفتگو، ذخیره فهرست خرید و ارزیابی سریع قیمتها باشند. اگر OpenAI بتواند تجربهای قابل کنترل و شفاف فراهم کند، این ویژگی میتواند بهرهوری خرید را افزایش دهد؛ اما در غیر این صورت میتواند به تجربهای آزاردهنده یا گمراهکننده تبدیل شود.
در نهایت، برای ارزیابی کامل باید منتظر آزمایشهای میدانی، بازخورد کاربران و اطلاعات رسمی از سوی OpenAI باشیم. تا آن زمان، کشف چنین کدهایی بیشتر به عنوان سیگنالی از جهتگیری محصول و فرصتهای تجاری آینده قابل تحلیل است تا اعلامیهای از راهاندازی عمومی.
خلاصه اینکه این اکتشاف نشان میدهد OpenAI مسیرهای احتمالی جدیدی برای کسب درآمد را بررسی میکند که شامل ادغام تبلیغات مبتنی بر محصول در تجربه جستجوی ChatGPT است. اما پیادهسازی موفق این رویکرد نیازمند توجه جدی به شفافیت، حفاظت از دادهها و طراحی تجربه کاربری است تا مزایای بالقوه برای کاربران و کسبوکارها محقق شود.
منبع: smarti
ارسال نظر